بسم الرب الزهرا ...
پیشنوشت :
چپ میرفت ، میگفت سید ، راست میرفت،میگفت سید . اعصابم را خراب کرده بود. یقهاش را چسبیدم و گفتم: «پسرجون!!! چرا اینقدر به من میگی سید؟ من که سید نیستم.» گفت: «مگه رمز عملیات «یا زهرا» نیست؟ .» دستم شل شد و افتاد ...
...بعد از عملیات فهمیدم اون پسر شهید شده... در حالی که سید بود،شهید شد.
طرح نوشت :
نذر حضرت زهرا (س)
برای دانلود تصویر در ابعاد اصلی ، روی تصویر کلیک کنید ...
دل نوشت :
ای مادر جان ، ای آبرومند نزد خدا ... شما برای ما طلب شفاعت و شهادت کن ...
یازهرا مدد ...
بسم الله القهار...
پیشنوشت : حرفی ندارم ! (نقطه) .
طرح نوشت : با حاشیه کاری ندارم ، با کباب هایی که دادند و سفره هایی که پهن کردند و آهنگها و ترانه ها و رقص و آوازهایی که صرفاً جهت تبلیغات زده شدند ....کاری ندارم ... ارزش کشکولم را بیشتر از آن میدانم که بخواهم در موردشان حرفی بزنم ...
--- فقط روی صحبتم با آن غیرتی هایی'ست که بار دیگر ، دشمن را زیر پا ، نه ... زیر انگشت خود له کردند ... و یک بار دیگر ، باهم ، چشم شیطان را کور کردیم ...
منتشر شده در پژواک نیوز
.............................................................................................................................
ایستادند ... تا بمانیم ...
ما هم می ایستیم تا بمانند ...